جواب Reading صفحه 24 زبان دوازدهم + ترجمه


در این نوشته با جواب Reading صفحه 24 زبان دوازدهم همراه شما هستیم.

جواب Reading صفحه 24 زبان دوازدهم

Respect your Parents

به والدینتان احترام بگذارید

On a spring morning, an old woman was sitting on the sofa in her house. Her young son was reading a newspaper. Suddenly a pigeon sat on the window.

در یک صبح بهاری یک زن پیر روی کاناپه در خانه اش نشسته بود پسر جوانش داشت روزنامه می خواند ناگهان یک کبوتر روی پنجره نشست.

The mother asked her son quietly, »What is this?« The son replied: »It is a pigeon«. After a few minutes, she asked her son for the second time, »What is this?« The son said, »Mom, I have just told you, “It’s a pigeon, a pigeon«. After a little while, the old mother asked her son for the third time, »What is this?« This time the son shouted at his mother, »Why do you keep asking me the same question again and again? Are you hard of hearing?«

مادر به آرامی از پسرش پرسید این چیه؟ پسر جواب داد این یک کبوتر است بعد از چند دقیقه او برای بار دوم از پسرش پرسید این چیه؟ پسر گفت مامان من چند لحظه پیش بهت گفتم این یک کبوتر است کبوتر. بعد از مدت کوتاهی مادر پیر برای بار سوم از پسرش پرسید این چیه این بار پسر سر مادرش فریاد زد چرا به پرسیدن همان سوال ادامه می دهی دوباره و دوباره. گوشت سنگینه.

A little later, the mother went to her room and came back with an old diary. She said, »My dear son, I bought this diary when you were born«. Then, she opened a page and kindly asked her son to read that page. The son looked at the page, paused and started reading it aloud:

کمی بعد مادر به اتاقش رفت و با یک دفتر خاطرات قدیمی برگشت او گفت پسر عزیزم من این دفترچه خاطرات را وقتی تو به دنیا آمدی خریدم پس یک صفحه را باز کرد و با مهربانی از پسرش خواست آن صفحه را بخواند پسر به صفحه نگاه کرد و مکث کرد با صدای بلند شروع به خواندن آن کرد.

Today my little son was sitting on my lap, when a pigeon sat on the window. My son asked me what it was 15 times, and I replied to him all 15 times that it was a pigeon. I hugged him lovingly each time when he asked me the same question again and again. I did not feel angry at all. I was actually feeling happy for my lovely child.

امروز پسر کوچکم روی پایم نشسته بود وقتی یک کبوتر روی پایم نشست پسرم 15 دفعه از من پرسید این چی بود و من همه 15 بار به او جواب دادم آن یک پرنده بود هر دفعه همون سوال رو دوباره و دوباره ازم پرسید با عشق در آغوش گرفتنش من اصلا احساس عصبانیت نکردم من در حقیقت برای بچه دوست داشتنی ام احساس خوشحالی می کردم.

Suddenly the son burst into tears, hugged his old mother and said repeatedly, »Mom, mom, forgive me; please forgive me« The old woman hugged her son, kissed him and said calmly, »We must care for those who once cared for us. We all know how parents cared for their children for every little thing. Children must love them, respect them, and care for them«.

پسر ناگهان شروع به گریه کرد مادر پیرش را در آغوش گرفت و مکررا گفت مامان مامان منو ببخش لطفا منو ببخش . زن پیر پسرش را در آغوش گرفت او را بوسید و به آرامی گفت ما باید به آنهایی که یک وقتی به ما اهمیت دادند اهمیت دهیم . ما همه می دانیم پدرمادرها چطور برای هر چیز کوچک بچه هایشان را یاری می کنند بچه ها باید آنها را دوست بدارند و به آنها احترام بگذارند و به آنها اهمیت بدهند.

Reading comprehension

A. Read the passage. Generate at least five questions with the question starters and then answer them.

متن را بخوانید. حداقل 5 سوال با استفاده از عبارات پرسشی بنویسید و سپس به آن ها پاسخ دهید.

1- Who had a diary in the story?

داخل داستان چه کسی دفتر خاطرات داشت؟

The Mother of young boy.

مادر پسر جوان.

2- What is the topic of the passage?

موضوع چه چیزی است؟

We must be kind with our parents all the time

ما باید همیشه با پدر و مادر مهربان باشیم.

3- What is the title of the passage?

عنوان متن چه چیزی هست؟

Respect your parents

به پدر و مادرتان احترام بگذارید .

نکته: دقت کنیم که دو سوال آخر با یکدیگر متفاوت اند. اولی موضوع متن را خواسته که ما باید ببینیم متن به طور کلی چه چیزهایی را گفته و بعد موضوع را بنویسیم. ولی سوال دوم عنوان متن را خواسته که مشخص است.

4- Where were the woman and his son?

زن و پسرش کجا بودند؟

They were at home

آنها در خانه بودند.

5- When did the son hug mother?

چه وقت سر مادرش را در آغوش گرفت؟

When he read his mother’s diary about himself

وقتی که دفترخاطرات مادرش را درباره خودش خواند.

6- When was the son reading a newspaper?

پسر چه موقع داشت روزنامه می خواند؟

In the morning.

در صبح

B. Skim the ‘Reading’. Write its main idea.

متن را به سرعت بخوانید. موضوع اصلی آن را بنویسید.

We must be patient with our parent all the time and know that they need us they become old more when.

ما باید با پدر و مادرمان صبور باشیم و بدانیم که آنها وقت پیر می شوند بیشتر به ما نیاز دارند.

C. Read the ‘Reading’. Find what these words refer to.

متن را بخوانید. مرجع کلمات زیر را پیدا کنید.

her (paragraph 1, line 2): the woman

او را (مؤنث) (پاراگراف 1، خط 2): خانم

his (paragraph 2, line 5): the son

او را (مذکر) (پاراگراف 2، خط 5): پسر

you (paragraph 3, line 2): the son

شما (پاراگراف 3، خط 2): پسر

me (paragraph 4, line 5): the woman

من را (پاراگراف 4، خط ): خانم

them (paragraph 5, line 6): parents

آنها را (پاراگراف 5، خط ): وادین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا