معنی درس پرچم داران فارسی هشتم + معنی کلمات و آرایه های ادبی
در این نوشته با معنی درس پرچم داران فارسی هشتم همراه شما هستیم.
معنی درس پرچم داران فارسی هشتم
شاعر: ادیب الممالک فراهانی
ای وطن، ای دل مرا ماوا / ای وطن، ای تن مرا مسکن
ای کشورم ای پناهگاه دل ها، ای کشورم ای خانۀ تن من.
واژه | معنی واژه |
مأوا | جایگاه، پناهگاه |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
ای وطن ← تشخیص (با وطن حرف می زنیم)
واج آرایی ← حرف «م»
را ← حرف اضافه (در هر دو مصراع به معنی برای)
تعداد جمله ← ۴ (ای وطن)، (ای دل مرا مأوا)، (ای وطن) و (ای تن مرا مسکن)
تکرار ← کلمات «ای» و «وطن»
واج آرایی ← حروف «م» و «ن»
تشبیه وطن به مسکن و مأوا
آرایه تشخیص
ای وطن، ای تو نور و ما همه چشم/ ای وطن، ای تو جان و ما همه تن
ای وطن، تو مانند نور و روشنایی برای چشم ما هستی. تو مانند جان در بدن ما هستی.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
ای وطن ← تشخیص (با وطن حرف می زنیم)
تشبیه ← وطن به نور، ما به چشم، وطن به جان و ما به تن تشبیه شده است
تعداد جمله ← ۶ (ای وطن)، (ای تو نور)، (و ما همه چشم)، (ای وطن)، (ای تو جان) و (و ما همه تن)
تن و چشم و جان و نور ← مراعات نظیر
تو جان و ما همه تن ← کنایه از گرامی بودن
تشبیه ← وطن به نور و جسم به چشم، وطن به جان و مردم ایران به تن
آرایه تشخیص
نکته ای گویمت که گر شنوی/ شاد، مانی به جان و زنده به تن
نکته ای به تو می گویم که اگر آن را بشنوی، باعث شادی روح و پایداری جسمت می شود.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
نکته | سخن دلپذیر و دقیق | «ت» در گویمت | به تو |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله ← ۴ ( نکته ای گویمت)، (که گر شنوی)، ( شاد مانی به جان) و (و زنده به تن)|
«ت» در گویمت، به تو ← متمم است
جان و تن و زنده و شاد ← مراعات نظیر
گویم و شنوی ← تضاد
تن و جان← تضاد
آدمی را چو هفت مهر به دل نبود کم شمار از اهریمن:
مهر ناموس و زندگانی و دین عزت و خاندان و مال و وطن
اگر انسان، محبت هفت چیز را در دل نداشته باشد، او را از شیطان کمتر بدان:
عشق ورزیدن به آبرو، زندگی و دین، سرافرازی، خانواده، پول و وطن.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
اهریمن | شیطان | ناموس | آبرو، حیثیت |
مهر | علاقه |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
این دو بیت موقوف المعانی اند:
تعداد جمله بیت اول ۲ ←(آدمی را چو هفت مهر به دل نبود) و ( کم شمار از اهریمن)
تعداد جمله بیت دوم ← ۱ ( مهر ناموس و زندگانی ودین عزت و خاندان و مال و وطن [می باشد])
آرایه تکرار یا نغمه حروف ← حرف (ن) و صدای (ــُـ)
مهر به دل بودن ← کنایه از علاقه مندی
و آن که حٌبِ وطن نداشت به دل / مرده زان خوبتر به باور من
و آن کسی که کشور خود را دوست نداشته باشد، به نظر من آدم مرده از او بهتر و با ارزشتر است.
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
حب وطن | میهن دوستی | حب | دوست داشتن |
باور | عقیده |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
بیت به حدیث «حُب الوطن من الایمان» اشاره دارد
تعداد جمله ← ۲ (آن که حب وطن نداشت به دل) و (مرده زان خوبتر به باور من)
واج آرایی ← حرف «ن»
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
شکوهمند | با شکوه | پاره ای | قسمتی |
پیکره | جسم | گزند | آسیب |
عزّت | بزرگی و ارجمندی | ارادۀ استوار | میل محکم و قوی |
گستاخی | جسارت، پر رویی | بی رحمی | ستمگری، ظلم |
تحمیلی | اجباری | خیل عظیم | گروه بزرگ |
جان بر کفان | آماده مرگ و جانبازی | نفوذ ناپذیر | دست نیافتنی |
هجوم | حمله | حامیان | طرفداران |
ایّام | روزها | سرافراز | سربلند |
رنگ نباخت | نترسید | جنب و جوش | فعالیت |
پا بر جا ماند | استوار و ثابت ماند | آزاده | شریف |
دل زنده | با نشاط، هوشیار | مؤمن | با ایمان |
حماسه | دلیری | تازش | حمله |
همّت | پشتکار | تخصّص | مهارت |
تعهّد | پیمان و عهده داری | حافظ | نگهبان |
آبرو | شرف | سر زنده | با نشاط |
مایه | باعث | نسل | دودمان، نژاد |
سیما | چهره | زیور | زینت |
می آرایند | زیبا می کنند | عرصه | میدان |
آزاد منشی | آزادگی، جوانمردی | افراشت | بالا برد |
ادیب الممالک فراهانی (درگذشت ۱۳۳۵ هـ.ق):
میرزا محمد صادق امیری، معروف به ادیب الممالک، شاعر و روزنامه نگار عصر مشروطه بود. وی در سال ۱۲۷۷ ه.ق، در فراهان اراک زاده شد. پس از مهارت و شهرت در شاعری، مظفرالدین شاه به او لقب ادیب الممالک داد.