معنی گنج حکمت چو سرو باش فارسی یازدهم + معنی کلمات ، قلمرو و مفهوم


در این نوشته با معنی گنج حکمت چو سرو باش فارسی یازدهم همراه شما هستیم.

معنی گنج حکمت چو سرو باش فارسی یازدهم

متن «گنج حکمت: چو سرو باش» و معنی متن:

گنج حکمت

چو سرو باش

  • نویسنده: سعدی
  • اثر: گلستان

حکیمی را پرسیدند: «چندین درخت نامور که خدای عزّ و جلّ آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخوانده اند؛ مگر سرو را که ثمره ای ندارد. در این چه حکمت اسـت؟»

گفت: «هر درختی را ثمره ای معین اسـت که به وقتی معلوم، به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش اسـت و این اسـت صفت آزادگان.»

قلمرو فکری:

از حکیمی پرسیدند: «از بین این همه درخت معروف و قوی که خداوند بزرگ و بلندمرتبه آفریده است، هیچ کدام را آزاد نگفته اند؛ به جز درخت سرو که آن هم میوه ای ندارد. در این نام گذاری چه دلیل و مصلحتی وجود دارد؟»

گفت: « برای هر درختی، میوه و نتیجه ای معیّن وجود دارد که در زمانی معلوم به وجود آن، تازه و شاداب می شود و گاهی به خاطر نبودن ثمره، پژمرده و غمگین می شود و هیچ کدام از این ویژگی ها در سرو وجود ندارد و همیشه شاداب و خوش است و این شادابی، صفت آزادگان است.»

قلمرو زبانی:

واژه معنی واژه واژه معنی واژه
حکیمی را از حکیمی نامور نامی، مشهور، معروف
عزّ و جل عزیز و بزرگ است برومند بارآور، میوه دار
حکمت دلیل، مصلحت هر درختی را ثمره ثمرۀ هر درختی
سرو را برای سرو
معنی گنج حکمت چو سرو باش فارسی یازدهم

«را» در «هر درختی را ثمره»   «را»ی فکّ اضافه

«را» در «سروا را نیست»   حرف اضافه «برای»

قلمرو ادبی:

سرو و درخت و ثمره   مراعات نظیر (تناسب)

سرو و آزاد   مراعات نظیر (تناسب)

به آنچه می گذرد دل مَنِه که دجله بسی/ پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد

قلمرو فکری:

به چیزی که گذرا و ناپایدار است، دلبسته نباش؛ زیرا رود دجله پس از مرگ خلیفه هم در بغداد جاری می شود.

قلمرو زبانی:

واژه معنی واژه
مَنِه فعل نهی از نهادن، نبند
دجله نام رودی در عراق
معنی گنج حکمت چو سرو باش فارسی یازدهم

بیت   3 جمله

بسی   نقش قید

قلمرو ادبی:

دل نهادن   کنایه از علاقه مندی زیاد

دجله و بغداد   مراعات نظیر (تناسب)

واج آرایی حرف «د»

مفهوم بیت:

دل نبستن به دنیا و امور ناپایدار

ترک تعلّقات دنیایی

گرت ز دست برآید، چو نخل باشد کریم/ورت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد

قلمرو فکری:

اگر توانایی داری، مانند نخل، بخشنده و جوانمرد باش و اگر کاری از دستت برنمی آید، مانند سرو آزاد باش.

قلمرو زبانی:

واژه معنی واژه
کریم بخشنده
معنی گنج حکمت چو سرو باش فارسی یازدهم

بیت   4 جمله

«ــَـت» در «گرت»   نقش مضاف الیه

«ــَـت» در «ورت»   نقش مضاف الیه

نخل   متمم

سرو   متمم

کریم و آزاد   مسند

قلمرو ادبی:

تو مانند نخل   تشبیه

تو مانند سرو   تشبیه

نخل و سرو   تناسب

نخل   نماد بخشندگی

سرو   نماد آزادگی

آید و نیاید   تضاد

از دست برآمدن   کنایه از توانایی انجام کاری را داشتن

بیت موازنه دارد (مخصوص رشتۀ علوم انسانی)

مفهوم بیت:

توصیه به بخشندگی

توصیه به آزادگی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا